قسمت اول انیمیشن داستان اسباب بازی، یکی از مهمترین انیمیشن های تاریخ انیمیشن محسوب می شود. بخاطر اینکه اولین انیمیشن تمام رایانه ای تاریخ است که استودیوی پیکسار آن را تولید کرده. بعد از این انیمیشن بود که سبک سه بعدی و ساخت انیمیشن کامپیوتری در صنعت انیمیشن عمومی شد و خیلی از استودیوها از این سبک استفاده کردند. قبل از این هم در انیمیشن هایی مثل تارزان، ما سکانس هایی را داشتیم که از سبک سه بعدی در آنها استفاده شده بود، اما اینکه یک انیمیشن را کامل سه بعدی طراحی کنند، به هیچ عنوان مشاهده نکرده بودیم(مگر در انیمیشن های کوتاه). به همین دلیل انیمیشن داستان اسباب بازی یکی از مهمترین انیمیشن های تاریخ انیمیشن محسوب می شود. چون یک سبک خیلی کاربردی، کارآمد، جذاب و جدید را به صنعت انیمیشن سازی اضافه کرد.
این انیمیشن از نظر هنری، کیفی، گرافیکی، انیماتوری، فرمی، فنی و داستانی بارها مورد نقد قرار گرفته و منابع زیادی به تحلیل آن پرداخته اند. به همین دلیل در این مقاله صرفا به محتوای این انیمیشن خواهیم پرداخت.
دعوای شمال و جنوب(دموکرات و جمهوری خواه)
در انیمیشن داستان اسباب بازی، ما دو اسباب بازی خیلی مهم داریم. یکی اسباب بازی باز لایتیر و یکی اسباب بازی وودی گاوچران. باز لایتیر می تواند نماد آمریکای مدرن و آمریکای جدید باشد و از طرفی وودی گاوچران می تواند نمادی از آمریکای سنتی و آمریکای قدیمی تر باشد. آمریکای جدید یا همان باز لایتیر، خیلی ادعا دارد و نماد تکنولوژی محسوب می شود. وودی گاوچران قدرت رهبری دارد، قدرت مدیریت دارد و بخاطر اینکه گاوچران است، نماد آمریکای قرن وحشی می باشد.
با اضافه شدن باز لایتیر به داستان، ما تقابل وودی گاوچران و باز لایتیر را شاهدیم. باز لایتیر عملا وودی گاوچران را کنار می زند و رهبری اتاق اندی را به دست می گیرد. وودی نیز حسادت می کند و در صدد بازگرداندن موقعیت خودش نقشه می کشد و علیه باز لایتیر توطئه چینی می کند. توطئه های وودی باعث می شود تا هر دوی آن ها آسیب ببینند و گم شوند و حتی از اتاق سید سر در بیاورند که عملا قتلگاه اسباب بازی ها به شمار می آد.
گاوچران ها نماد جنوب و سنتی ها هستند و باز لایتیر هم با ظاهر فضانوردی که دارد می تواند نماد یک حزب مدرن و یک حزب جدید باشه که احتمالا همان شمالی های آمریکا باشد که نقطه مقابل جنوب آمریکا و وودی گاوچران هم به شمار می رود. باز لایتیر در درگیری که بین او و وودی رخ می دهد پیروز شده و صاحب اتاق اندی می شود. همانطور که شمالی ها پیروز شدند و عملا صاحب آمریکا شدن و حتی پرچم فعلی آمریکا بیشتر شبیه پرچم شمالی هاست تا پرچم جنوبی ها.
انیمیشن اسباب بازی ها نشان می دهد که توطئه های جمهوری خواهان(جنوبی ها) علیه دموکرات ها(شمالی ها) باعث می شود تا بعد از شکستشان نتوانند دموکرات ها را از دور خارج کنند و حتی خودشان هم در این مسیر آسیب می بینند. آسیب جدی که به این دو نفر وارد می شود، ورود آنها به اتاق سید است که یادآور جنگ است. یعنی توطئه چینی جمهوری خواهان و ساده لوحی دموکرات ها باعث می شود تا آمریکا وارد جنگ شود و آسیب ببیند.
جنگ جهانی و انقلاب مخملی
اتاق سید نمونه بارز یک منطقه جنگی است و حتی شمایل زیادی از جنگ جهانی دارد. برای مثال ما شاهد مواد انفجاری و حتی تکه تکه شدن سربازها در خانه سید هستیم. یا اینکه شاهدیم که سید اسباب بازی ها را قطعه قطعه می کند و قطعات نامرتبط هر اسباب بازی را به اسباب بازی دیگری متصل می کند. در زمان جنگ جهانی دوم، آلمانی ها و ژاپنی ها(واحد 731) تحقیقات غیر انسانی زیادی روی مردم انجام دادند و یک نمونه از این تحقیقات جابه جا کردن اعضای بدن افراد مختلف با یکدیگر بود(کاری که سید با اسباب بازی ها می کند). گرچه آمریکا نیز به چنین تحقیقاتی متهم است، اما حرفی از وی به میان نمی آید.
آمریکا به صورت نمادین وارد این جنگ می شود و فاتح آن می شود. هوش سرشار وودی با لباس سنتی آمریکایی، باعث می شود تا سید به خباثت خود پی ببرد و از اسباب بازی ها ترس پیدا کند. در اینجا می بینیم که وودی یا همان آمریکا بدون درگیری و دعوا باعث می شود تا سید دست از کارهایش بردارد. یعنی یک وجهه خیلی مثبت و دوستانه و البته مقتدر از آمریکا به عنوان پایان دهنده به جنگ و رنج کشیدن مردم بیچاره(اسباب بازی های اتاق سید) به نمایش گذاشته می شود.
ما می دانیم که شخصیت اصلی داستان اسباب بازی، وودی است و انیمیشن هم بیشتر نسبت به او علاقه نشان می دهد. با این حال این دموکرات ها بودند که در جنگ جهانی دوم فاتح جنگ شدند و جمهوری خواهان نقش اصلی جنگ را ایفا نکردند. پس می توان به سایر جنگ های آمریکا هم اشاره کرد. احتمالا انیمیشن داستان اسباب بازی، اتاق سید را صرفا نمادی از جنگ جهانی نمی داند. اتاق و خانه سید نماد کل جنگ هایی محسوب می شود که دموکرات ها و جمهوری خواهان در آنها شرکت کرده اند. طبق اعتراف جیمی کارتر(یکی از رئسای جمهور آمریکا)، آمریکا فقط 16 سال از کل تاریخش را در جنگ نبوده. حالا انیمیشنی مثل داستان اسباب بازی تولید می شود و عملا آمریکا را تطهیر می کند.
تطهیر آمریکا اینگونه رقم می خورد که وودی و باز که نماد احزاب آمریکا هستند، اتفاقی وارد منطقه جنگی می شوند. یعنی عملا آمریکا در رخداد جنگ ها بی تقصیر است و به صورت اتفاقی وارد جنگ ها می شود. در ادامه شاهد حمایت مردم از آمریکایی ها هستیم(حمایت اسباب بازی های داخل اتاق از وودی و باز). یعنی مردم مناطق جنگ زده، از حضور آمریکا خوشحال می شوند و حتی با آمریکا همکاری می کنند تا حاکم منطقه جنگ زده را از دور خارج کنند. همچنین مقصر جنگ صاحب اتاق یا همان سید معرفی می شود، یعنی حاکمان مناطق جنگ زده عامل جنگ هستند نه آمریکا. در آخر آمریکا بدون خون و خونریزی و با کمک مردم خود منطقه جنگ زده(یا شاید هم کشوری تحت حکومت یک حاکم دیکتاتور)، حاکم را سرنگون می کند. این قضیه به انقلاب های مخملی شباهت بسیار زیادی دارد، چراکه سرنگونی سید با یک اعتراض نمادین و نمایشی ترسناک رقم می خورد و زد و خورد فیزیکی را شاهد نیستیم.
پس به طور کلی خانه سید هم می تواند نمادی از کشور های جنگ زده باشد و هم می تواند نمادی از کشورهایی باشد که یک حاکم دیکتاتور و خونریز دارند. آمریکایی ها وارد این منطقه می شوند(غیر عمد و اتفاقی) و با کمک مردم همانجا، حالا یا با جنگ یا با انقلاب مخملی و براندازی نرم، حاکم را سرنگون می کنند. اینها ادعای انیمیشن داستان اسباب بازی است. با اینکه در واقعیت آمریکا در کشور های بسیار زیادی جنگ را آغاز کرده و حتی با ادعای سرنگونی دیکتاتورها وارد کشورها شده، ولی مردم آن کشورها را قتل عام کرده و حتی ثروتشان را به تاراج برده. مثل حضور آمریکا در عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و… که ضررش فقط به مردم این کشورها رسید.
جالب است که در قسمت هایی از انیمیشن، وودی و لایتیر فرماندهی سربازها را هم بر عهده می گیرند تا ما به عنوان رهبر نظامی هم آنها را دیده باشیم. اینگونه بیشتر مطمئن می شویم که این دو اسباب بازی نماد احزاب آمریکا هستند. این نکته هم فراموش نشود که هم لایتیر هم وودی، در بازی های اندی و در رفتاری که در غیاب اندی از خود بروز می دهند، روحیه جنگاوری دارند. وودی یک رنجر سنتی است و لایتیر هم یک رنجر فضایی محسوب می شود.
وحدت ملی
گرچه وودی و باز اتفاقی وارد اتاق سید و منطقه جنگ زده می شوند، اما اگر حسادت و رقابت مسخره آنها نبود، این اتفاق نمی افتاد. به عبارتی رقابت بین دو حزب آمریکا عامل ورود غیر منطقی و البته غیر عمدی آمریکا به جنگ های مختلف معرفی می شود. گرچه در آخر این دو قهرمانانه و پیروزمندانه از جنگ ها خارج می شوند، اما این پیروزی زمانی اتفاق می افتد که وودی و باز با یکدیگر متحد شوند. تا قبل از این اتحاد، آنها تا پای نابودی پیش می روند.
پیشنهاد انیمیشن داستان اسباب بازی، وحدت بین شمال و جنوب، وحدت بین سنتی و مدرن و وحدت بین دموکرات و جمهوری خواه است. همکاری بازلایتیر و وودی در خانه سید باعث شکست سید و فرارشان از دست سگ او می شود. در آخر هم هردو به آنچیزی که می خواهند می رسند. اما بازهم گرایش بیشتر انیمیشن به سمت جنوبی ها یا همان وودی است. بالاخره شخصیت اصلی سری داستان اسباب بازی، شخصیت وودی است و این مقوله ای کاملا منطقی در هالیوود به شمار می آید. زیرا بیشتر هالیوودی ها طرفدار جنوب هستند و ما در عموم فیلم های هالیوودی طرفداری هالیوود را از جبهه جنوب می بینیم.
جمعبندی و نتیجه گیری
احتمالا این سوال برایتان به وجود بیاید که چرا یک انیمیشن باید چنین مضمونی داشته باشد؟ در حقیقت ما شاهد دغدغه مندی و غرض ورزی تولیدکننده ها و هنرمندان هستیم. یک هنرمند بر اساس هدف دراماتیکی که دارد(حرفی که می خواهد بزند و یا همان هدف اصلی محصول هنری اش)، یک داستان را خلق می کند. یعنی یک هنرمند می خواهد به شکلی هنری و در بطن داستانی که روایت می کند، دغدغه خود را ابراز کند.
در این انیمیشن هم شاهد این مسئله هستیم. داستان اسباب بازی 1 به نسبت سایر قسمت هایش محتوای ضعیف تری دارد و این بخاطر تیم تازه واردش است که بارها فیلمنامه شان را بازنویسی کردند تا مناسب تولید باشد. اما باز هم نتیجه نهایی چیزی شد که حرف دل تولید کننده ها را می رساند. آمریکا قهرمان و فاتح جنگ هاست، تا زمانی که هر دو حزب با هم دوست و متحد باشند، فاتح جنگ ها و رئیس خوبی برای اتاق اندی خواهند بود. اما زمانی که باهم اختلاف داشته باشند، وارد جنگ می شوند و حتی تا پای نابودی پیش می روند. انیمیشن داستان اسباب بازی برای مخابره این محتوا به خوبی از ظاهر شخصیت ها، اخلاق آنها و حتی شمایل اتاق سید، استفاده می کند. گرچه محتوای مخابره شده، چیزی جز دروغ نیست. زیرا مقصر بسیاری از جنگ ها خود دولت آمریکاست و از جایی به بعد، هیچ هزینه و حمایتی هم نتواسنته باعث پیروزی آمریکا در جنگ هایش شود.
البته کار کردن محتوا و داستان سفارشی هم چیز دور از انتظاری نیست. یعنی بعید نیست تا شخص، سازمان، نهاد یا موسسه ای خاص، هزینه کند تا انیمیشنی با محتوای دلخواه او تولید شود. ناگفته نماند که در آمریکا نظارت سختی روی رسانه ها وجود دارد و آمریکا به قدرت انیمیشن و سینما آگاه است. پس کاملا قابل پیشبینی است که از این قدرت در راستای اهداف خود استفاده کند.
سلام و عرض ادب جناب عبدالهی
نگاه جالب و جدیدی به انیمیشن محبوب و خاطره انگیزی چون داستان اسباب بازی ها بود چون کمتر بهش پی می بردیم همچنین محتوایی داره
خواستم بگم امکان داره مطلب بنده هم منتشر شود یا هنوز آثار دیگری در جلویش هستند ؟
سلام و عرض ادب جناب عبدالهی
نگاه جالب و جدیدی به انیمیشن محبوب و خاطره انگیزی چون داستان اسباب بازی ها بود چون کمتر بهش پی می بردیم همچنین محتوایی داره
خواستم بگم امکان داره مطلب بنده هم منتشر شود یا هنوز آثار دیگری در جلویش هستند ؟
با معرفی فیلم توی سایت توسط کارگروه مخالفت شد متاسفانه
مقاله دیگه ای اگر بود در خدمتتون خواهیم بود