انیمه سریالی
نقد و بررسی فصل اول انیمه اوشی نو کو (Oshi no Ko)؛ دنیای دروغگویان
اوشی نو کو = بچه آیدل مورد علاقه ام، بچه های عزیزم، ستاره درخشان من
بهار امسال آثار انیمهای زیادی عرض شد که حائز اهمیت بودند. هلز پارادایس، هیونلی دویژن و شاید محبوب ترینشان اوشی نو کو.
اوشی نو کو توسط آکا آکاساکا(خالق سری لاو ایز وار) داستان پردازی شده است. شاید کمدی به اندازه لاو ایز وار قدرتمند نباشد. ولی در مدتی معین محبوبیتی بسیار دریافت کرد. فارق از توجه و جذابیتی که اثر با خود آورد، موضوعی که چشم گیر است محتوای اثر است. محتوایی که شاید تلخ باشد اما حقیقتی درست است. سخن کوتاه میکنم، فقط یادتان باشد این برسی تنها فصل اول اثر را در بر میگیرد.
نقد فُرم اوشی نو کو
اوشی نو کو داستان دکتر گورو هوندا است. یک طرفدار معمولی آیدلی به نام آی هوشینو که مانند باقی طرفداران به آی به چشم یک الهه مینگرد. گرچه دیری نمیپاید که گورو متوجه میشود میشود آی پا به ماه و باردار است! گورو که دکتر آی محسوب میشود تصمیم میگیرد فرزندان آی را در سلامت به دنیا بیاورد. گورو موفق به این امر میشود. اما پس از مرگ در بدن نوزاد تازه متولد شده آی تناسخ میابد.
اوشی نو کو با یک قسمت یک ساعته آغاز میشود. این قسمت یک ساعته خشت بسیار محکمی برای بنایی است که آکا کاسکا بنا میکند. قسمت یک ساعته جوهره تمام حسنات اوشی نو کو است. انیمیشن چشم گیر ، طنز خاص آکا آکاساکا، موسیقی جذاب و البته؛ آی.
خیلی جالب است که آی حتی برای بینندگانی که در دنیای واقعی او را نگاه میکنند نیز جذابیت دارد. آی یک مادر ناشی، یک آیدل چشم گیر و یک شخص جذاب است. شخصی که به جرئت اثر گذارترین و مهم ترین شخصیت اوشی نو کو تا به اینجا بوده است. قسمت یک ساعته به شکلی دلنشین پیش میرود. و در آخرین لحظات خود به هدفش میرسد.
آی در لحظهای که همه چیز دارد خوب پیش میرود کشته می شود. و کاخ رویا های بیننده فرو میریزد. عملکرد آکا آکاساکا مخاطب را شکه میکند. و خواه نا خواه وقتی آی معنای عشق را میفهمد مخاطب در سوگ آی غمگین میشود. خشت اول گذاشته میشود. حال آکوا که مادر و محبوبش را از دست داده درپی انتقام است. و این آغازی برای اثر است. اما در ادامه کار اوشی نو کو چگونه عمل میکند؟
از قسمت دوم، روایت اثر به وضوح رو به کند شدن میرود. شخصیت هایی که به اثر اضافه میشوند شخصیت پردازی چشم گیری ندارند. میدانم، میدانم، اوشی نو کو در اوایل راه است. شخصیت پردازی هم بد نیست. اما متوسط است. از آکاساکایی که در لاو ایز وار آن گونه شخصیت های جذابی خلق کرده بود انتظار بالایی باید داشت.
شخصیت ها خوب هستند. اما تا به الان در حد خوب ماندهاند. با این وجود اما اثر باز هم اندکی در چندته دارد. وقتی به ماجرای آکانه میرسیم باز هم شاهد یک ضربه و شک قوی به داستانیم. شخصیتی که به نظر چندان مهم نبود در لحظهای اثر را به بالا میکشد. اوشی نو کو از نظر بصری فوق العاده چشم نواز است. موسیقی خوبی دارد. و شروعی قوی. اما روایتی کُند و شخصیت هایی زیاد و قابل پیشبینی درون اثر بسیار است. آکاساکا خوب بلد است مخاطب را جذب اثرش کند.
اما چیزی که اوشی نو کو را بسیار ارزنده میکند، پیامی است که با خود حمل میکند.
آکوا و روبی به ارث برنده دو بعد مختلف آی
آی در هر چشمش یک ستاره دارد. اما روبی و آکوا هر کدام یک چشمشان ستاره دارد. این یعنی هر کدام بُعد مختلفی از مادر خود را به ارث برده اند و تا مشخص نشدن پدرشان هم نمی توانیم بگوییم چقدر به پدرشان رفته اند. تفاوت زیاد در رفتار آکوا و روبی اثبات کننده این است که هر کدام وجهی از مادرشان را به ارث برده اند. روبی آن بخشی از آی را به ارث برده که در قسمت اول عموما شاهدش هستیم. شادی، شادابی و پر انرژی بودن با رویاهایی بزرگ. اما آکوا یک شخصیت تاریک و درون گرا دارد. با توجه به کشفیات آکانه از شخصیت آی متوجه می شویم که آی هم گذشته خاصی داشته که برای مخاطب هنوز کاملا فاش نشده. آن گذشته و آن شخصیت آی همان چیزی است که درون آکوا در جریان است.
تحلیل محتوای اوشی نو کو
در روزگاری زندگی میکنیم که سرگرمی به عنوان صنعت شناخته میشود. کشور های مختلف با تقویت رسانه های خود و ارائه فیلم ها و سریال های متفاوت توانسته اند علاوه بر ارائه تفکرات و فرهنگ پول به جیب بزنند و عجب وجود دردسر سازیت این پول!
سرگرم بودن و سرگرم شدن چیز بسیار خوبی است. بعید میدانم کسی در این دنیا از سرگرم شدن ناراضی شود. اما سرگرمی نیز مثل هر چیزی مراتبی دارد. سرگرمی که انسان را از کار و زندگی بیاندازد سرگرمی نیست؛ بلای جان است! و متاسفانه سرگرمی های امروز خصیصه غافل کرد مخاطب را بهتر از هر چیزی دارا هستند.
از اصل بحث فارق نشویم. اوشی نو کو قرار است برای ما راجبه آیدل ها و صنعت سرگرمی حرف بزند. و در این امر نیز موفق است. اوشی نو کو از همان ابتدا با صراحت لفظ بیان میکند صنعت سرگرمی بر دروغ استوار است.
دروغ من قشنگ تره
دروغ گفتن درباره سن برای حفظ مخاطب را میتوان در ماجرایی که برای مم چو رُخ میدهد دید. شاید دروغ بی اهمیت و کوچکی باشد. اما باز هم اثر گذار است. دروغ گویی که در ماجرای آی نیز در ابتدای اثر نیز مشاهده میشود. و البته اگر توسط همسر صاحب استودیو حقیقت رو میشد دیگر واویلا!
دروغ گویی به طور کلی یک امر پلید است. حتی اگر برای رسیدن به یک هدف خیر باشد هم غلط است. په برسد به اینکه برای حفظ ظاهر به کار برود. اوشی نو کو بر این امر تاکید میکند که در صنعت سرگرمی دروغ های جذاب طرفداران زیادی دارد. بازیگرانی که جوان تر ، یا پیر تر از سنشان اند، دروغ گفتن در روابط و رفتار ها با جمع و…
اوشی نو کو دروغ های جذاب را به مخاطب نشان میدهد. و در عین حال با زبانی نه چندان شیرین یادآور میکند که صنعت دروغگوی سرگرمی با دروغ هایش در اکثر موارد فاجعه میآفریند.
چه بر سر کورکاوا آکانه آمد؟!
کورکاوا آکانه شخصی بود که تلاش میکرد تا یک بازیگر عالی و در عین حال انسان خوبی باشد. شخصی صادق و سخت کوش، اما بیایید مرور کنیم چه بر سر آکانه آمد؟
آکانه با وجود تلاش هایش اما در ایفای نقش در برنامه موفق نبود. فشار های تمرینات، فشار های مدیران و از همه بدتر شبکه های اجتماعی او را به سر حد جنون آورد. گفتیم فشار شبکه های اجتماعی، قطعا اگر آکانه صورت همکارش را زخمی نمیکرد آن فشار ها اتفاق نمیاُفتاد. اما چه چیزی و چه کسی بنزین روی این آتش ریخت؟
در طول اثر آکوا اشاره میکند که تیم تولید از این امر برای جذب مخاطبین بیشتر به برنامه تلوزیونی استفاده میکردند. فشار های وارد شده بر آکانه و سختی کار در صنعت سرگرمی چیز دور از واقعیت نیست. حالا مضاف بر این ها منفعت طلبی گروه تولید را هم اضافه کنید که آکانه را عملا گوشت قربانی کردند تا مخاطب کسب کنند.
در صنعتی که سرتاپایش دروغگویی و منفعت طلبی است میتوان به وضوح فهمید که این چنین امری بسیار عادی است. حتی یوکی دوست آکانه که در صحنه حاضر بود نیز در وهله اول به منفعت خود میاندیشید. در چنین صنعت و ساختاری البته چارهای جُز منفعت طلبی نیز نخواهد بود. اما باز هم منفعت طلبی به این شکل بسیار غلط است.
دروغ های زیبا، منفعت طلبی بی حد و حدود ، صنعت سرگرمی حقیقتا همین است. البته بسیاری از آیدل ها و اشخاص به خوش شانسی آکانه نیستند که بعد از لبریز شدن ظرفیتشان در حالی که اقدام به خودکشی می کنند، معجزه وار نجات پیدا کنند.
هواداران متعصب و مردمان بد کردار
همواره در طول تاریخ دو گروه انسان ها دردسر ساز بودهاند؛ متعصبین و اشخاصی که بی دلیل نفرت میورزند. این دو قشر به شکل آشکارا در اوشی نو کو حاضر اند. از طرفدار تعصبی که جان آی هوشینو را گرفت. تا اشخاصی که بی هیچ علتی علیه آکانه نفرت پراکنی کردند.
همه انسان ها دوست دارند از طرف اجتماع پذیرفته شوند. این یک امر بسیار ساده درباب انسان است. هرچه باشد انسان موجودی اجتماعی است. فندوم ها و گروه های طرفداری گروه های اجتماعی هستند که اشخاص به علت علایق مُشترک در آن پذیرفت میشوند.
علاقه داشتن و حمایت از چیزی به هیچ وجه امر بدی نیست. اما به خوبی میدانیم هرچه از اعتدال خارج شود منجر به فاجعه میشود. اوشی نو کو به خوبی بیان میکند علاقه زیاد و افراطی چه فامعهای به بار میآورد. مرگ آی حتی اگر تقصیر پدر فرزندانش باشد بازم کسی که خون آی را ریخت یک طرفدار متعصب بود. طرفداری متعصبانه و کور کورانه موجب سر خوردگی و به طبع تنفر میشود.
صحبت از نفرت شد. امروز چپ و راست اشخاصی را میبینیم که سعی میکنند با ابراز انزجار و گاه نفرت پراکنی اشخاص جذابی باشند. گفتیم در فندوم ها علاقه به یک چیز عامل تشکیل است. در گروه های نفرت پراکن نیز همین گونه است. با این تفاوت که عامل گرد هم آمدن نفرت است. اینترنت پُر است از گروه ها و اشخاصی که علیه موجودیت های مختلف سعی میکنند برای خود کسی شوند. و این یکی از نماد های ابتذال فرهنگی بشر حاضر است. علاقه زیاد و نفرت زیاد، هر دو زهر اند.
در اینجا لازم است بار دیگر یادی از آکانه کنیم. آکانه عذر خواهی کرد، اما چرا بخشیده نشد؟ مم چو پاسخ این سوال را میدهد؛ اینترنت هرگز نمیبخشد. قضاوتی که علیه آکانه شد بر اساس هیجانات و نفرتی به وجود آمد که در لحظهای شکل گرفت.اینترنت جایی است که میتوان به سرعت روی احساسات عمومی تاثیر گذاشت. این خاصیت فضای مجازی احتمالا چیزی بود که آکانه را آن وضع کشاند.
صنعت بی وفای سرگرمی
میگویند چیزی تا زمانی که کارایی داشت باشد ارزش دارد. این قاعده درباره صنعت سرگرمی صادق است. صنعتی که زیر و بماش منفعت طلبی است قاعدتا به اشخاص بر اساس منافع نگاه میکند. اشخاص در چنین دیدگاهی بیشتر ابزارند تا انسان دارای فکر و عقل. کانا آریما مصداق این امر است. کانا تا زمانی که حضورش نفع داشت درون سریال ها نقش آفرینی میکرد. ولی همین که فهمیدند حضورش بیهوده است دور انداخته شد. کانا با تلاشش به سختی باقی ماند. اما خب در دنیای واقعی وقتی تاریخ انقضای چیزی بگذرد در معنای حقیق دور انداخته میشود.
صنعت سرگرمی یکی از نمود های سرمایهداری است. ذات سرمایه داری نیز این است که منافع را بر همه چیز ارج مینهد. مهم نیست کانا شخص با استعدادی باشد یا نه، وقتی سودی نباشد خب بود و نبود کانا نیز بی اهمیت میشود. وفای سرمایه داری و صنعت سرگرمی به یک چیز تا زمان سودمندی آن چیز است. این عین بی وفایی است. کانا شخص با استعدادی است. اما همین که به نظر بی منفعت آمد رها شد. چیزی که در انیمه به راحتی میتوان فهیمد تاثیرات این شکست بر کاناست. کانایی که اعتماد به نفس ندارد و فرو ریخته است.
و اما آکوا…
بعد از مرگ مادر و در عین حال محبوب خود آکوا به دنبال این است که پدرش را بیابد. و برای اینکه او را بیابد وارد صنعت سرگرمی میشود. آکوا به خوبی به ماهیت کثیف این صنعت واقف است. او میداند که استودیو ها برای اهداف خود از بازیگر ها سوء استفاده میکنند. او میداند که در این صنعت چه منفعت طلبی حاکم است. تجسم دانایی به این امر را میتوان در مراقبت آکوا از خواهرش دید. او یکبار عزیزی را از دست داده و نمیخواهد دوباره این اتفاق بیافتد. آکوا همانطور که در اثر دیدیم(ارجاع به قمست دوم) به خوبی به ما و روبی فهماند که صنعت سرگرمی صعنتی فاسد است.
وقتی روبی آن پیشنهاد دعوت به کار را از آن استودیو دریافت کرد. و آکوا به ما نشان داد که چگونه اشخاصی پُشت آن پیشنهاد کار هستند ما فساد این صنعت را دیدیم و بار دوم در آن برنامه تلوزیونی شاهد این امر بودیم. همانطور که میدانستیم در پایان برنامه باید رابطهایی میان دو نفر از بازیگران شکل میگرفت. سوء استفاده دیگری که ای صنعت از اشخاص میکند همین است. تجاری کردن زندگی شخصی آن.
اما امر دیگری که اینجا درک میشود باز هم منفعت طلبی است. آکوا از آکانه استفاده میکند و در پی بهره وری از او برای منافع خود است. آکوا میخواهد در این صنعت پیشرفت کند و راهش استفاده کردن از اشخاص است. در صنعتی که حواشی هنرمندان از هنر بیشتر دیده میشود این راهی بسیار عالی است. صنعتی فاسد که با روابط فساد آمیز باید در آن پیشرفت کرد، این بهترین تعریف برای صنعت سرگرمی است.
اما یک مسئله، آکوا مگر همان کسی نیست که برای نجات وجه آکانه تلاش کرد؟ او در آن لحظات هنوز به این فکر نمیکرد که ممکن است به کمک آکانه بتوان به جایی رسید. آکوا دست تهیه کنندگان را رو کرد و آکانه را از آن وضع بیرون کشید. تا به الان آکوا گرچه شخصی منفعت طلب بوده ، اما نشان داده نمیخواهد صنعت سرگدمی زندگی کسی را نابود کند. خدا را چه دیدیم، شاید آکاکاسکا میخواهد آکوا را به قهرمانی علیه صنعت سرگرمی تبدیل کند!
باید ایستاد و دید که چه میشود.
مصداق های عینی سرگرمی اوشی نو کو
دنیایی که اوشی نو کو ترسیم می کند برگرفته از دنیای واقعی است. حتی خیلی ملوس تر و کنترل شده تر. جهانی که در آن تهیه کننده ها و کارگردان ها از خواننده ها و بازیگران هم در اثری که تولید می کنند و هم پشت پرده استفاده ابزاری می کنند. چرا آی حامله است؟ اولین احتمال این است که در همین صنعت و بخاطر جریانات داخل این صنعت این اتفاق برایش افتاده. یا آکانه چرا خودکشی می کند؟ بخاطر اینکه این صنعت برای فروش و جذب مخاطب برای او نفرت خریداری کرده و اشاعه این نفرت به سمت جنون می رود. یا کانا آریما چرا بی کار شده و جایی هم که به او کار می دهند اندیشه های خوبی در ذهن کارگردان نمی گذرد؟ یا آکوا چرا مجبور به بازی در یک سریال می شود؟ چون تولید کننده او را ابزار خوبی برای فروش سریال می داند و از هر دری(افشا زندگی آی و بردن آبروی او) برای جلب رضایت آکوا اقدام می کند. شاید بگویید ایرادی ندارد که چنین اطلاعاتی به بچه آی داده شود. خب تولید کننده که نمی داند آکوا بچه آی است، او در ذهن خود اطلاعات به این مهمی را برای یک غریبه فاش می کند.
گفته شد که تازه اینها بسیار خفیف تر از آنچه هستند که در واقعیت جریان دارد. سری به جنبش “می تو” بزنید و ببنید حتی در ایران چه تعداد بازیگر زن مجبور به تن دادن به خواسته برخی بخاطر پیشرفت شغلی شده اند. نگاهی به برخی گروه های کی پاپ زنانه بی اندازید و ببینید که چطور هر روز برهنه تر می شوند و به انجام رقص های جنسی تر محکوم می شوند. به گاف های اعضای برخی گروه های کی پاپ دقت کنید و ببینید که مجبورند بسیار تمرین کنند در حالی که حداقل کالری را دریافت می کنند تا لاغر لاغر باشند. همچنین به خودکشی های وقت و بی وقت آیدل های کره ای نگاه کنید و آکانه را به یاد بیاورید که بخاطر اشتباهی جزئی که حتی شخص آسیب خورده او را بخشیده بود، چطور او را تا پای مرگ برد. به اسارت آیدل های کره ای دقت کنید که حق ندارند در اجتماع حاضر شوند و عملا در خانه شان محصور شده اند. کمی به افشاگری های وقت و بی وقت شدیدا منزجر کننده مجری ها و بازیگران هالیوود دقت کنید. مرگ مشکوک مرلین مونرو را در نظر بگیرید. موضع گیری های سیاسی که هیچ ربطی به هنر ندارند را توسط برخی سلبریتی ها ببینید و این احتمال را در نظر داشته باشید که ممکن است بخاطر اینکه بهشان کار داده شود مجبور به این موضع گیری ها هستند.
همچنین جز هنرمندان مفلوک به مخاطبین، هواداران و فندوم هم دقت کنید. هوادارانی که بخاطر خودکشی آیدل محبوبشان خودکشی می کنند. طرفدارانی که بخاط ازدواج سلبریتی محبوبشان خودزنی می کنند و زیر سِرُم می روند. فندومی که حمایت های افراطی و فحاشی هایشان امان و آرامش را گاهی از فضای مجازی می بُرد. هوادارانی که انتظارات و توقعاتشان باعث خانه نشینی خواننده محبوبشان می شود. فندومی که بخاطر دفاع از بازیگر محبوبشان خرخره همدیگر را می جوند. طرفدارانی که به صنعت سرگرمی آنقدر اعتیاد پیدا کرده اند که زندگی شان مختل شده. هوادارانی که نه سایر مردم و نه گاهی کسی که طرفدارش هستند از دست آنها در امان نیستند. فندومی که شیپ های جنسی و خارج از عرف برای کاراکتر ها تولید می کنند. طرفدارانی که ذره ای برای گردانندگان صنعت سرگرمی ارزشی ندارند و فقط وظیفه پر کردن جیب تهیه کننده ها و توزیع کننده ها را دارند. هوادارانی که برای تولید کننده ها، احساساتشان اصلا ارزشی ندارد و گاهی بازی با احساساتشان لازم می شود چون سود آفرین است.
بله این صنعت سرگرمی است. صنعتی که در بُعد موسیقی و خوانندگی با صعنت فحشا گره ای عمیق خورده. همیشه برای جذب مخاطب به فحشا متوسل می شود و وظیفه تامین مشتریان آینده صنعت فحشا را با خود حمل می کند. البته که سینما و انیمه هم در تامین مشتریان صنعت فحشا و استفاده ابزاری از مسائل جنسی عقب نمانده اند.
همه اینها را ببینید و با اوشی نو کو مقایسه کنید. بله اوشی نو کو خیلی ملوس و پاک است. فقط یک خودکشی نا موفق، چند جمله منزجر کننده خفیف از کارگردان، خواننده های زیر زمینی، یک قتل و یک حاملگی خارج از چهارچوب ازدواج را نشان می دهد. همین هایی را هم که نشان می دهد به صورت کاملا کنترل شده به مخاطب ارائه می کند. اوشی نو کو درز بسیار کوچکی از صنعت سرگرمی است. درزی بر روی یک دیوار بزرگ. اما همین که وجود دارد و مخاطب را اندکی آگاه می کند خوب است. بالاخره می شود از درز اندکی اشیا پشت دیوار را مشاهده کرد.
سخن آخر اوشی نو کو
اوشی نو کو زبانی صریح درباره استودیو ها و بزرگان صنعت سرگرمی دارد. صنعتی که بر پایه منفعت طلبی، سوء استفاده از انسان ها، و فساد است. سودای شهرت قطعا یکی از عوامل جذب انسان ها به این صنعت است. مهم بودن خوبه، اما خوب بودن مهم تره. صنعتی که باید برای کسب نان و نوایی درون آن دست به هر کاری زد. صنعتی که برای مشهور کردن انسان او را ذلیل میکند و حتی از او سوء استفاده میکند. این شهرت چه ارزشی دارد؟
صنعت سرگرمی بُت ساز بسیار خوبی است. در هر کجای این صنعت اشخاصی هستند که بُت مردمان شدهاند. عدهای چو دیوانگان این بُت ها را به پرستش گرفته. و آنان که سعی دارند با نفرت پراکنی مثلا بُت بشکنند ناتوانند و ابله. این بُت ها را جُز با پُتک عقل نتوان شکست. اوشی نو کو مُشکلات را به زیبایی هرچه تمام تر مطرح کرد. اما خود نیز دچار حاشیه ها شد و کمکم به یک اثر تجاری تبدیل شد. حال که این اثر مُشکل را طرح کرده و زهر را یافته باید پرسید درمان چیست؟ پُرسشی که اگر آکاکاسکا آن را جواب دهد آنگاه اوشی نو کو را میتوان به عنوان یک اثر ستود.
و برای یافتن این پاسخ، باید تا فصل دوم اثر منتظر بمانیم.
خوب است بخوانید:
تاریخ و ماهیت رسانه های امروزی؛ چه گذشت که رسانه به اینجا رسید؟
نویسنده دوم: #حسین_عبداللهی_کرمانی
سلام و عرض ادب
عید سعید قربان رو به شما و مخاطبین محترم و عزیز تبریک عرض میکنم.
این سریال رو ندیدم متاسفانه اما با شناختی که از صنعت انیمه داریم این امور و مسائل بدیهی به نظر می رسد ، به امید اینکه مخاطبین این صنعت هم توجه و دقت بیشتری به این موضوعات بکنند .
یک انتقادی هم از متن مقالات شما داشتم که آن هم توجه بیشتر به اصول جمله بندی و پاراگراف ها و رعایت املا و علائم نگارشی است . همچنین سعی شود متن ها به سمت سادگی و کوتاهی حرکت کنند تا ثقیل و پیچیده نباشند و مخاطب احساس دلزدگی از آن نکند .
ممنون بابت پیشنهاداتت و نظرات سازندتون
حتما در مقالات آینده رعایت میکنم.
سلام، تشکر از نقد بسیار عالی تون. یک سوال برای من پیش اومده، در نوشتن یک داستان برای نشان دادن بدی های یک مسئله، مثلا روابط خارج از چارچوب خانواده، تا چه حد باید مسائل رو باز کرد و به مخاطب نشان داد؟ آیا مطرح کردن این مسائل خودشون در جهت تبلیغ بیشتر قلمداد نمیشن؟ مرز بین تبلیغ یک مسئله و نشان دادن مضرات اون کجاست؟ ممنون میشم پاسخ بدین.
سوال حقیقتا عالی پرسیدید.
من نظر شخصیم را میگم و اگه دوستی نظر دیگه داشت خوشحال میشم شخص دیگه ای هم بگه بدونیم.
اول اینکه خواسته ناخواسته مطلبی که مُعضل شده را باید درست و کامل طرح کرد و اگه درست طرح نشه به نظر خودم در حق اون مُشکل درست رفتار نشده و نقدی هم که بهش شده ناکامله.
اما مسئله مهمی که هست سن و در نظر گرفتنه مخاطبه . مخاطب را اگه درسو نشناسی بهش ضرر خواهیم زد.
مسئله مهم تر اینه که درد را که نشونمیدیم دوا را هم نشون بدیم .
خلاصه اینم نظر من بود.
خوشحال میشیم اگه نویسنده های دیه هم نظر بدن .
اتفاقا همین چندوقت پیش راجع بهش تحقیق میکردم
ببینید وقتی هدف تخریبه کافیه فقط با توپ بزنی وسط برجک طرف (چیزی که همه میتونن انجام بدن)
ولی واسه انتقاد باید از تمام حالات ممکن مسئله رو بگذرونی و در نهایت برسونیش به حالتی که میخوای مخاطب قبولش کنه (کاری که از دست هرکسی بر نمیاد)
متاسفانه کسی به کارگردان های ما در کنار فن دکوپاژ و میزانسن روش این کار رو یاد نمیده و به همین خاطر فیلم های فاخری که در این شکل انتقاد موفقن انگشت شمارن
چند نکته حائز اهمیته در این بحث
۱. مخاطب کیست؟ مشکل و معضل باید برای مخاطب خاص خودش و رده سنی مناسبش طرح شه
۲. شیوه روایت. داستان اگر قراره نقد کنه، مسئله رو باید تقبیح کنه و اگرم برای عمل اشتباه کاراکترش توجیهی داره در نهایت طوری تداعی کنه که ما کاراکتر رو بازم مقصر بدونیم
۳. در حد نیاز گفته بشه. یعنی اگر با باز کردن مسئله تا ۵۰ درصد میتونیم دغدغه سازی و مطالبه گری کنیم به همون بسنده کنیم نه اینکه تا عمق قضیه بریم
۴. راه حل ارائه بدیم. یا برای رفع یا برای پیشگیری نه اینکه فقط ابراز تاسف و ناراحتی کنیم. یعنی نیایم یک شرایط سیاه رو نشون بدیم بدون راه حل انگار دنیا به تهش رسیده
کامل درک میکنم. ولی نمیتونم تا فصل دومش حتی یه ثانیه صبر کنم
تشکر از توضیحات شما در مورد سوال 🙏🏻
سلام.
اول اینکه اصلا فکر نمی کردم که این انیمه رو نقد کنید. چون از اون دسته انیمه های نقد خور آنچنانی نبود. البته شما هم یکی از مسائل مفیدی که داستان داره بهش می پردازه رو بیان کردید. این نکته هم فراموش نشود که به نظر بنده کامل نقد نشده است! در نقد این انیمه کاملا نکات منفی ای مثل (تناسخ اولیه ی داستان و …) اشاره نشده.
خیلی ممنون از مطالب مفیدتون
خسته نباشید
سپاس از نظرتون عزیز دل
مدیر سایت به مبحث تناسخ توی نقد آثار رژه مرگ و ضربان فرشته پرداختن.
سلام
خدا قوت
از دسته مقالات و مطالب مفید خیلی وقته چیزی نذاشتید
بیشتر بذارید ، تشکر
تازه قسمت اولش رو دیدم برای همین نقد رو کامل نخوندم ولی می تونیم بگم یکی از بهترین قسمت اولایی بود که تو عمرم دیدم به خوبی هم چهره خوب(امید دادن به یه بچه مریض)هم چهره دروغین این صنعت رو نشون بده البته زیاد عمیق نشده و می خواسته مخاطب های خودش رو حفظ کنه
و بهترین چیزی که تا الان دیدم نقد دردناکیه که به طرفدارها یا همون فن داشته
موافقم قسمت اولش عالی بود
سلام
یه چند روز پیش تو یه سایت اپلود مانگا و.. میگشتم که مانگاشو دیدم رفتم کامنتا رو خوندم اکثر کاربران در رابطه با چپترهای اخر این مانگا ناراضی بودن چون خواهر و برادر انگار با هم رابطه عاشقونه داشتن من انیمشون ندیدم مانگارو هم نخوندم از اینجور ژانری خوشم نمیاد حالا نمیدونم واقعیت داره یا نه…
سلام علیکم… بله واقعیت داره اعصاب مارو هم ریخته بهم. دنیای هنر و سینما همینه دیگه حتی خواهر و برادر هم…
بعد یک عده عاشق و دلباخته این بی بند و بارها میشن
مُشکلات از چپتر ۱۲۱ به گمانم شروع شد. امید وار مانگاکا کاری نکنه که اثر ضربه بخوره چون خود اثر فُرمی چیز خوبیه.
هی روزگار…