نقد و بررسی انیمه The Promised Neverland (ناکجا آباد موعود)

تحلیل ناکجا آباد موعود به سه بخش تقسیم می شود. فصل اول انیمه، فصل دوم انیمه و مانگا. حالا که فرصت نقد و بررسی این اثر را دارم می خواهم بگویم با یکی از بهترین آثار ژاپنی طرف هستیم. اثری با داستان گیرا، تعلیق پیچیده، سرگرم کننده و پر محتوا.

ناکجا آباد موعود از داستان فوق العاده و بسیار غنی بهره مند است. داستانی که ما را با تعلیق و معماها و نبرد بین مغز ها همراه می کند. داستان پردازی ناکجا آباد موعود به شکلی است که تقریبا هیچ کجای داستان برای بیننده قابل حدس نیست. کشمکش های بین کاراکترها، وقایع مختلف و حقایقی که از آنها بی خبریم و باید با شخصیت ها همراه شویم تا آنها را کشف و حل و فصل کنیم، همه و همه دست به دست هم داده اند تا این اثر یکی از سرگرم کننده ترین، بهترین و محبوب ترین ها بشود که ارزش وقت گذاشتن برای خواندن یا دیدن( البته فقط فصل یک) را دارد.

داستان ناکجا آباد موعود قوی ترین نقطه این اثر را شکل می دهد. داستانی که هم در آن صحنه های اکشن وجود دارد و هم معما و هم تعلیقی به شدت جذاب و دور از حدس و انتظار. داستان پردازی این اثر کامل صورت گرفته و با تمام شدن اثر هیچ ابهامی از آن برایمان باقی نمیماند(مانگا). شروع داستان فوق العاده است. دو کودک شاد که در خوشبختی مطلق زندگی می کنند به حقیقت وحشتناکی را در مورد محل زندگیشان و مادری که آنها را بزرگ می کند کشف میکنند. آنها در اصل غذا هستند! دنیای بیرون دنیایی است که در آن هیولاهایی وجود دارند که از انسان تغذیه می کنند. آغاز داستان پراز ابهامات و سوالات است. اعم از اینکه باقی انسان ها کجا هستند؟ دیو ها از کجا آمده اند؟ چرا دیو ها از انسان تغذیه می کنند؟ و خیلی سوال دیگر. اما چیزی که الان اهمیت دارد فرار از یتیم خانه است. سه کودک دوازده ساله با نام های عما، نورمن و ری تصمیم به فرار کردن از این یتیم خانه می گیرند. این آغاز داستان است. آغازی درخور، حماسی و مجذوب کنننده که همه را برای دنبال کردن ادامه این اثر ترغیب می کند. در مورد میانه و پایان این داستان در ادامه بحث خواهیم کرد.

چه مانگا و چه انیمه ناکجا آباد موعود را می توان جزء اثار معمولی گرافیکی معرفی کرد. هیچ جلوه بصری خاصی نسبت به سایر اثار وجود ندارد.

موسیقی متن انیمه فوق العاده است. یکی از موثرترین نقش در درک احساسات و موقعیت ها به وسیله موسیقی داستان صورت می گیرد. برای مثال سکانسی که سرگذشت غم انگیز ایزابلا را به ما نشان می دهد و اشک  مخاطب خود را در می آورد، موفقیت احساسی خود را به شدت مدیون موسیقی است، در حالی که داستان نیز فوق العاده است. البته این انیمه در اپنینگ و اندینگ خیلی مفهومی یا تاثیر گذار ظهور و خروج نمیکند.

ما در ناکجا آباد موعود شاهد شخصیت های زیادی هستیم اما فقط به بعضی از آنها بها داده می شود و به بقیه در حد توضیح اکتفا می کند. مثلا ما از شخصیت آنا همین را خواهیم فهمید که در طب و گیاه شناسی نخبه است، همین! شخصیت ها از نظر ذاتی و اکتسابی بسیار فعال و منحصر به فرد اند. تا انتهای داستان شخصیت های تک بعدی سیاه یا سفید بسیار محدود اند و اکثر شخصیت ها داستان دارای ذات خاکستری اند، حتی برخی از شخصیت های اصلی و مثبت داستان مثل ری و نورمن. شاید شخصیت هایی که در آثار ژاپنی شاهد آن هستیم اکثرا تکراری و کلیشه ای هستند، اما نحوه استفاده داستان از این شخصیت ها و فعالیت آنها در داستان و برخی از واکنش های آنها بی نقص است. گرچه انتظار می رود نویسنده ها به شخصیت های جدید رو بیاورند زیرا به شدت این تکراری بودن شخصیت ها آزار دهنده است و داستان را می تواند قابل پیشبینی کند. با این حال داستان توانسته ذات و ماهیت اصلی تمام شخصیت ها را تا لحظات حساس مخفی نگه دارد و این باعث می شود که قابل پیشبینی بودن اثر کاهش یابد.

ایده اولیه انیمه ناکجا آباد موعود

در مورد ادرنوکروم چیزی شنیده اید؟ نام نوعی ماده مخدر است که حاصل از اکسیداسیون ادرنالینه و هنگام وحشت و هیجان از غدد فوق کلیوی ترشح می شود. گمانه زنی هایی راجع به این موضوع وجود دارد که اکسیر جوانی کشف شده. و می گویند همان اردنوکروم است. سالهاست کودکان زیادی در سراسر دنیا مفقود می شوند و هیچگاه پیدا نمی شوند. به این خبر توجه کنید.”روزانه 600 کودکی که به قیمت 100 دلار خریداری شده اند از مرز مکزیک وارد آمریکا می شوند”. شاید با دیدن برخی بازیگران و سیاست مداران آمریکایی به این فکر افتاده باشید که چطور ممکن است با این سن و سال انقدر جوان به نظر برسند. ادرنوکروم خالص ترین و قوی ترین حالت خود را زمانی دارد که یک کودک به طرز فجیع شکنجه شود. رمانی که یک کودک در بالاترین حالات وحشت قرار داده و در مرز مرگ و زندگی حرکت می کند. در این لحظه رگ کودک را می زنند و خون حاوی ادرنوکروم را استخراج می کنند. این ماده در سنین کم تر بیشتر ترشح می شود. این ماده نوعی مخدر است که به عنوان اکسیر جوانی هم شناخته می شود.

در کتاب “دنیا ملعبه دستان یهود” که از کتاب های ممنوعه قبل از انقلاب ایران به شمار می رود، نویسنده از خاطرات خود در اسرائیل می گوید. او بیان می کند در عیدی خاص، یهودیان بچه های غیر یهودی را یا می خریدند یا می دزدیدند. سپس آنقدر آنها را با سوزن سوراخ می کردند تا خونشان تمام شود. این خون را جمع می کردند و از آن در خمیر نانی خاص استفاده می کردند. نانی که در شریعت یهود نباید جویده شود و به سرعت باید قورت داده شود.

از صحت این دو پاراگراف خبر نداریم. اما می تواند سوژه خوبی برای داستان پردازی باشد. در ناکجا آباد موعود نیز بچه ها برای مصرف هیولاهایی کشته می شوند که اگر آدم نخورند حالات خود را از دست می دهند. قیافه بچه های کشته شده به شکلی نقاشی شده که انگار به شدت قبل از مرگ زجر کشیده است. خونشان هم که به طور کامل از بدنشان کشیده می شود. می توان به این نتیجه رسید که ناکجا آباد موعود از چنین چیز هایی ایده اولیه خود را دریافت کرده است.

رمز گشایی اثر

اگر بخواهیم داستان را از نظر محتوایی بررسی کنیم به هدفمند بودن و حساب شده بودن این اثر پی می بریم. در دیدگاه کمونیستی حق تملک مسخره پنداشته شده و از زندگی حذف شده است. این موضوع حتی در مورد همسر و فرزند نیز صادق است. حال با فرزندان احتمالی و نسل بعد چه می کنند؟ معلوم است آنها را به پرورشگاه ها می فرستند تا در آنجا به گونه ای که تعیین شده بار بیایند و آموزش ببینند. این قسمت اثر از نوع پرورش سیستم های کمونیستی الگو گرفته. اما آیا این اثر ضد کمونیستی است؟ شاید. اما هنوز برای قضاوت زود است. مزرعه گریس فیلد وظیفه پرورش بچه هایی را دارد که قرار است خورده شوند. در ادامه داستان مشخص می شود که چهار مزرعه پنج بخشی به این شکل انسان پرورش می دهند و باقی مزرعه ها به شکل صنعتی کار میکنند. در این بین افرادی هم هستند که می توانند از خورده شدن فرار کنند و با کار کردن برای هیولا ها مقدار بیشتری زندگی کنند. اگر درداستان کمی بیشتر پیش برویم می فهمیم که پیمانی هزار ساله بین هیولاها(گونه ای که جهش ژنتیکی پیدا کرده و هر چی بخوره به همون شکل در می آید) و انسان ها بسته شده که نصف دنیا متعلق به هیولا ها و نصف دیگر متعلق به انسان هاست. این پیمان بخاطر خستگی از جنگ و نجات دادن جان انسانهایی که در آینده قرار بود خورده شوند بین راتاری اول و هیولاهای اشراف که با این قرار داد قصد کنترل حداکثری بر طبقه رعیت را داشتند بسته شد. هیولا ها از زمانی که انسان ها را خوردند حالات انسانی گرفتند و اگر به آنها گوشت انسان نرسد این حالت را از دست می دهند و وحشی می شوند. حال اشراف برای اینکه کنترل بهتری روی رعیت داشته باشند می بایست گوشت را محدود کرده و مرغوبیت آن را کاهش دهند. این دلیل پذیرفتن قرار داد است. با جدا شدن دنیا ها این امر میسر می شود و انسان ها خلاف کار به عنوان هدیه و برای کشت صنعتی به هیولاها اهدا می شوند. اما عده ای از دوستان راتاری اول که به این صلح مخالف بودند نیز برای کشت ویژه انتخاب می شوند و نسل آنها در مزرعه هایی زیبا در بهترین شرایط پرورش می یابند. با این حال برای اینکه هیولا ها مجبور به خوردن انسان ها نباشند دارویی و جود دارد اما اشراف از توزیع آن جلوگیری می کنند. تمام اینها یعنی چه؟

خب مزارع نماد جهان سوم اند. جهان سومی هایی که طبق خواسته ابر قدرت ها پرورش می یابند تا مغز آنها در مسیر پیشرفت و هدف آنها استفاده شود. در حالی که مردم این ابر قدرت از این موهبت برخوردار نیستند و خود قربانی اند. اما در این بین یک نفر از مزارع برائت می جوید و با اینکه از لحاظ اقتصادی، بهداشتی، اخلاقی و… در وضعیت مطلوبی است، ذات، انسانیت، آزادی و روح خود را اسیر دیده و برای به دست آوردن آنها دست به انقلاب می زند. انقلابی که بعدا خیلی دیگر از مزارع را نیز در بر می گیرد. نکته مثبتی که در داستان وجود دارد نبود منجی مطلق فیلم های هالیوودی است. به دین شکل که همه فقط به یک رهبر و روشنگر نیاز مند اند و هنگامی که مسیر و آرمان مشخص شد خود دست به کار شده و برای اهداف و آرامان های خود اقدام می کنند. بلوغی که شخصیت های اصلی از وجود آن مطمئن نبودند. اما باقی شخصیت ها اثبات کردند که در این مسیر خود نیز می توانند بالغانه و عقلانه حرکت کنند. چیزی که مردم در فیلم های هالیوودی از آن محروم اند و هدف هالیوود نیز نیاز مند بودن مردم جهان به آمریکا و صهیونیست را به عنوان منجی مطلق است.

در اینجا خیلی مناسب است به شخصیت رهبران و سردمداران این انقلاب کمی توجه کنیم:

عما: شخصیتی اخلاق گرا که به هیچ عنوان حاضر به مذاکره نیست(اینشو خیلی دوست داشتم)، مقاومت می کند حتی در ناامید کننده ترین لحظات و آزادی را برای همه می خواهد.  حاضر نیست به خاطر اهداف شخصی یا حتی آرمان اصلی فردی را فدا کند. شاید در مبارزه تلفات دهند، اما امکان ندارد فردی را برای فدا شدن انتخاب کند. این موضوع حتی برای هیولاهای رعیت نیز صادق است! در عین حال او حاضر به هر گونه فداکاری برای دیگران است. در نهایت(مانگا) او خود را فدای آزادی همه می کند.

ری: اگر بگویم مظلوم ترین شخصیت داستان است دروغ نگفته ام. او از همان ابتدا از شکل سیستم مزرعه داری با خبر بوده و شاهد کشته شدن خیلی از خواهر و برادرانش در کودکی بوده. آنقدر تحت فشار احساسات منفی بوده که حتی برای انتقام گرفتن از سیستم دست به خود سوزی می زند. او بر این عقیده است که نمیتواند همه را نجات دهد زیرا بقیه نمیتوانند درک کنند، به همین دلیل باید صرفا خودش و کسانی را که می توانند برای او مفید باشند نجات دهد. دلیل این تفکر این است که ری تصور نمیکند که بقیه بچه ها نیز می توانند عمق فاجعه را درک کنند(اشتباه میکنه) و فقط خودش و امثال خودش هستند که توانایی درک و گریز از سیستم را دارند. پس از فرار از گریس فیلد صرفا شخصیتی می شود که یا در حال حدس زدن است و یا کمک کردن به عما، نقش فعال او پس از فرار از گریس فیلد کم رنگ می شود و صرفا یار کمکی عما است. حتی از پویش و تکاپو نیز باز می ماند و حل کردن خیلی از معما ها نیز به باقی شخصیت ها واگذار می شود و او صرفا نقش محتاط داستان را به عهده می گیرد.

نورمن: به شدت از نظر اخلاقی و احساسی به عما وابسته است. شخصیتی منطقی و استراتژیک دارد. در نبود عما اخلاقیات نیز برای او حذف شده و صرفا به رسیدن به هدف تحت هر شرایطی و هر قیمیتی تلاش می کند(برای مثال او می خواهد نسل دیو ها را منقرض کند با اینکه برخی از این دیو ها خود قربانی اند و عما است که جلوی این امر را می گیرد). با اینکه نورمن خیلی شخص باهوش و زیرکی است اما آرمان او از انگیزه های روحانی نشئت نمیگیرد و صرفا انگیزه های شخصی دارد(هدف او و برخی از دوستانی که پس از انتقال به لامبدا با آنها آشنا می شود صرفا انتقام است شخصی و نورمن خود قصد دارد که حکم خدا را برای باقی بچه های پرورشی ایفا کند).

در کل از نظر استراتژیک تیم، تیم عالی ای است اما برای رسیدن به آرمان اصلی و نبود انحراف در مسیر نیاز به رهبری اخلاقی ، عطوفت و اطلاعات عما؛ رهبری تیمی نورمن و پشتیبانی ری وجود دارد. این تیم رهبر این انقلاب است اما نباید از هم گسسته شود و هر سه عضو نقش مهمی را ایفا می کنند. تصمیم های شخصی و جدا از مشورت هر کدام از این سه نفر همیشه اشتباه است(قتل عام دیو ها توسط نورمن، خودسوزی ری و بریدن گوش عما) و از بلوغ کامل برخوردار نیست.

انقلاب صورت میگیرد، حکومتی مستقل به وجود می آید و خود کفا می شود. در عین حال برای رهبری باقی قربانیان تلاش می کند.(نمیدونم چرا دارم یاد جمهوری اسلامی می افتم). اما آیا انیمه قصد اشاره به حادثه یا انقلاب خاصی دارد؟ شاید بله شاید نه. شاید هم دارد راهکاری برای فرار از شکل فعلی دنیا ارائه می دهد. در هر صورت نبرد با ابر قدرت ظالم که حتی بعضی از انسان ها را هم به خدمت خود در آورده آغاز می شود. این حرکت چون خالصانه و آرمان گرایانه است، حتی چشم و گوش بعضی از انسان های در خدمت هیولاها را نیز باز می کند و آنها را نیز با خود همراه می کند. جهان سومی که انقلاب می کند و دنیا را تغییر میدهد. البته این مزارع می توانند نماد خود ژاپن هم باشند. ژاپنی که باید خودش را از قید و بند کنونی و اسیر بودن از آمریکا رها کند و طعم آزادی جسم و روح را بچشد. در هر صورت در این بین حتی با بعضی هیولاها نیز باید صلح کرد زیرا بعضی از آنها هم قربانی اند. در حقیقت این اثر به این نکته اشاره دارد که دنیا صرفا توسط یک سری اشراف و در صدر آنها ملکه(اگه گفتی کدوم ملکه) اداره و کنترل میشود و بقیه قربانی اند. اشراف نیز فقط در پی رسیدن به قدرت و گوشت ( نماد ثروت) بی پایان اند تا هوس خود را خاموش کنند( شعله ور تر می شه دیگه). این طمع است طمعی که در نهایت ملکه را به کام مرگ می کشاند. همین طمع و هوس است که باعث نابودی این ابر قدرت خواهد شد(در دنیای کنونی تا حدودی شاهد آن هستیم).

مقاومت نیز نمونه بارزی است که به آن اشاره می شود و دلیل اصلی پیروزی جهان سوم (یا ژاپن) همان است. حتی در ناامیدانه ترین لحظات نیز دست از مقاومت نباید برداشت و آرمان ها را باید محقق کرد. حتی در بد ترین حالت. چون این تنها راه پیروزی بر این ابر قدرت است. در نهایت همه بچه ها به دنیای انسان ها باز میگردند که در آن نظم نوین جهانی برقرار شده. این مضمون منفی اثر است که نظم نوین جهانی را بدین شکل راهکار نهایی بشر برای صلح معرفی می کند. هم مضمونی صهیونیصتی است و هم کلیشه ای. اما بالاخره آزادی و آرمان محقق می شود( برای همه حتی هیولاها) که این آزادی به شکل زندگی در دنیای انسان ها نمود پیدا می کند. حال ابر قدرت جامعه غرب است یا کمونیست؟ هر دو در ناکجا آباد موعود گنجانده شده اند. شاید هر دو مد نظر نویسنده بوده اند.

بی شک این اثر(حداقل از نظر من) از انقلاب ها، آرمان ها و شعار های خاصی از دنیای کنونی ما الگو گرفته است، برای مثال می تواند از مقاومت بی چون و چرا و تا آخرین قطره خون مسلمانان یا ویتنامی ها الگو گرفته و آن را راه حل رهایی از دنیای ابر قدرتی کنونی دانسته. این اثر از سیستم های غربی و کمونیستی انتقاد کرده و آنها را به شکل هیولاهایی وحشتناک و اشراف زاده نمود داده. شاید شاهد یک اثر مثبت میان این همه هجمه هالیوودی و صهیونیستی هستیم.

یکی دیگر از مضامین مثبت داستان ناکجا آباد موعود توجه به اجداد است. خیلی ریز مانگا به این نکته اشاره می کند که بچه های پرورشی ویژه چون از نسل انسان های آزادی خواه و اخلاق گرایی بودند، به همین مسیر گرایش پیدا کردند، این مضمون به این نکته صحیح اشاره دارد که اعمال ما در نسل ما نیز تاثیر می گذارند و اینکه نسل آینده ما چه مسیری را برای زندگی انتخاب می کند، به اعمال و رفتار کنونی ما هم(نکات مهم دیگری هم وجود دارد) مرتبط است. اعمال و رفتار ما در زندگی و آینده نسل های بعدی می تواند تاثیر گذار باشد. مثبت یا منفی بودن آن به خودمان بستگی دارد.

تفاوت انیمه و مانگا ناکجا آباد موعود(اقتباس ناموفق از یک منبع غنی)

فصل یک انیمه با مانگا تفاوتی ندارد و حتی سه قسمت ابتدایی فصل دو تقریبا به مانگا وفادار مانده اند. تا اینجای داستان 40 چپتر از مانگا رفته و 140 چپتر دیگر باقی مانده. در ادامه مانگا کولاک می کند اما انیمه راه خود را می یابد. اما نه به شکل خلاقانه و منحصر به فرد، بلکه باز هم از مانگا تبعیت می کند اما جسته گریخته و با حذف بخش زیادی از داستان و شخصیت ها. بعضی حوادث رخ نمیدهد و برخی دیگر رنگ عوض می کننند. در برخی جاها حتی شخصیت ها از کنش نیز باز می مانند و سعی و تلاشی برای به کسب دستاوردی نمیکنند. مثلا در ارک گلدی پند عما و یکی از شخصیت هایی که اصلا در انیمه حضور ندارد به اطلاعاتی در مورد این دنیا، دنیای انسان ها، گذشته دنیا و راه های ارتباطی با دنیای انسان ها دست پیدا می کنند. در حالی که در انیمه تمام این کنش ها برای به دست آوردن این اطلاعات حذف شده و یکی از هیولاها مفت و مجانی این اطلاعات را به عما می دهد. مبارزه با اشراف و ملکه در انیمه کاملا حذف شده و فقط در چند تصویر خلاصه می شود. به تمام سوالات به خوبی پاسخ داده نمیشود و ما ابهامات زیادی راجع به داستان داریم. همین که در هشت قسمت 140 چپتر خلاصه شده، عمق فاجعه مشهود است. در مورد افتضاح بودن فصل دو در دیگر سایت ها اطلاعات کافی وجود دارد. اما از نظر من خواندن مانگا پس از مشاهده فصل یک خالی از لطف نیست و دل بیننده عصبانی را خنک می کند.

یکی از نقاط قوت ناکجا آباد موعود پایان آن است. پایانی که نه با مرگ زهر شد و نه کاملا خوش و خرم بود. حتما پایان مانگا را بخوانید. یک پایان غیر کلیشه ای، جذاب و خلاقانه. و نکته جالب داستان در این است که نویسنده مانگا اتک تایتان تا حدودی از پایان مانگا ناکجا آباد موعود استفاده و کپی برداری کرده. در اتک تایتان ارن خود را برای نجات دوستان و بشریت فدا می کند و در این اثر نیز عما خود را برای نجات دوستان و بشریت فدا می کند. فقط شکل فدا کردن تفاوت دارد.

اگر صرفا به مانگا و فصل یک انیمه ناکجا آباد موعود بپردازیم، شاهد یکی از شاهکار های مثبت و خلاقانه هستیم. حداقل من که اینطور احساس کردم. شاهد اثری بودیم که این مضمون را داشت:

“برای رسیدن به اهداف بالا و حقیقت انسانیت، دست از خوشبختی دروغین بکش. برای تحقق آرمانت با تمام وجود بجنگ، مقاومت کن و هیچ وقت تسلیم نشو”

حداقل برای من ناکجا آباد موعود، اثری بود که این امید را به من داد در دنیایی که نصف رسانه های دنیا یهودی اند، باز هم نویسنده هایی هستند که می توانند با یک داستان پردازی جذاب در ناخودآگاه مخاطب نفوذ کرده و مضامینی مفید و مثبت را ارائه دهند. ای کاش بیشتر شاهد این قبیل اثار باشیم. آثاری به دور از جذب مخاطب صرفا با اکشن و ابتذال اخلاقی. ای کاش انیمه این اثر به قهقرا نمیرفت تا این اثر رسالت خود را به اتمام برساند. نمیدانم شاید این به قهقرا رفتن هم کار همان ابر قدرت هایی است که در مانگا به آنها پرداخته شد.

نقد دوم ناکجا آباد موعود

نقد اول نقدی مثبت و خوش بینانه بود، با این حال در این بین براساس داستان ونشانه های موجود در ناکجا آباد موعود می توان نقد دیگری نسبت به این اثر تعریف کرد.

اگر با دقت به داستان ناکجا آباد موعود نگاه کنیم از شباهت به سرنوشت یهود و تشکیل حکومت صهیونیستی شگفت زده می شوید. در ابتدا بچه های یتیم خانه(یهودیان) در یک خوشبختی دروغین زندگی می کنند و از اتفاقات دنیای اطراف خود هیچ اطلاعی ندارند. آنها با کمک یک سری اتفاقات و نماد های درون کتاب ها از وجود سرزمین موعود با خبر می شوند. سرزمینی ناشناخته ای است به همین دلیل با ناکجاآباد یاد می شود. جالب اینجاست که علائم درون کتاب حول شکل یک جغد طراحی شده اند. جغد یکی از نماد های ایلومیناتی است که در دلار های آمریکا هم قابل مشاهده است. این جغد، جغد مینروا نام دارد. جالب است که ویلیام مینروا هم از اسم یکی از نماد های ایلومیناتی و هم از شکل این نماد استفاده می کند. او یک سازمان مخفی تاسیس کرده که با توجه به علامت و اسم می توان حدس زد او موسس فرقه ای مخفی شبیه به فرقه ایلومیناتی است. حال وقت فرار و تشویق سایر یهودیان در کشور های دیگر برای فرار به سمت ناکجاآباد است.

خورده شدن بچه های می تواند به هلوکاست اشاره داشته باشد و دیو ها نیز می توانند نماد آلمان نازی باشند. آلمانی که نابود می شود و حکومتی مورد پسند یهود جایگزین آن می شود(در المان کنونی حتی سوال در مورد بعضی وقایع مثل هلوکاست جرم محسوب می شود). البته دیو ها می توانند نمادی از تمام حکومت های ضد یهودی نیز باشند. آنها به بد ترین شکل سزاوار نابودی اند و باید حاکمان مورد پسند یهودیان جای آنها را بگیرند.

  فرار(مهاجرت) به سختی میسر می شود و به ارض موعود، آمریکا و در جایی دیگر در مانگا به مصر و فرانسه صورت می گیرد(عجب کشورهایی). سرزمین هایی که از فراری ها (مهاجران) استقبال می کنند و آنها را اسکان می دهند. خوشبختی و رفاه واقعی در آنجا مسیر می شود.

نکته جالب دیگر این است که بچه های مزارع مخصوص همه از یک نسل اند. اگر کمی در مورد یهودیت مطالعه کنید متوجه شباهت این نکته با یهودی ها نیز می شوید. یهودیان همگی از نسل حضرت یعقوب هستند و به همین دلیل به آنها بنی اسراییل می گویند. پس در ناکجا آباد موعود بچه ها دقیقا مثل یهودیان از یک نسل هستند.

از به وقوع پیوستن نظم نوین جهانی نیز نباید گذشت. در جهان انسان ها پس از یک جنگ بزرگ با کشتار بالا این نظم نوین جهانی به وقوع پیوسته است. نظم نوین جهانی یکی از بزرگترین آرمان های یهودیان است. آنها اعتقاد دارند پس از برقراری نظم نوین جهانی منجی ظهور می کند و بر جهانیان حکومت می کند. “حکومت جهانی یهود”

شباهت داستانی با تاریخ یهودیت و صهیونیست مشهود است. بعید نیست که در دنیایی که نصف رسانه های دنیا در دست صهیونیست است شاهد یک اثر دیگر صهیونیست پسند باشیم.

حال کدام نقد درست است؟ جهان سوم و ابر قدرت ها یا تاریخ و تشکیل صهیونیست. خب این راز را خودتان کشف کنید. در دنیای کنونی  نمی توان خیلی خوش بین بود. پس فهمیدن اینکه نویسنده قصد رساندن کدام منظور را داشته با شماست.