فیلم سینمایی

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

سریال سایه و استخوان از آثار فانتزی مورد اقبال بود که نمرهٔ ۷.۵ را از آی‌ام‌دی‌بی دریافت کرد. این سریال علی‌رغم اینکه اقتباس از رمانی به همین نام بود، نتوانست شخصیت ها را آنطور که باید ترسیم کند. همچنین روابط عشقی اثر بسیار پیش پا افتاده است. ماجرای گفتمان مفسدین جنسی که به LGBTQIA+ معروف است نیز به سریال سرایت کرده و انواع و اقسام همجنسبازان در سریال حضور دارند. گویا بایستی هر سریال در کنار ایجاد رابطهٔ عاشقانه بین مرد و زن، حتما دو مرد و دو زن را نیز مبتلا به مرض جنسی و همجنسباز معرفی کند. هر چند اثر این بیماری را رفتاری عادی جلوه داده و یکی از قهرمان های سیاه‌پوست داستان، روابط همجنس‌گرایانه دارد. زنی شرقی نیز با دختری جوان وارد رابطه می‌شود.

تا حدی که این سنخ روابط حتی از عشق و عاشقی شخصیت اصلی اثر هم پر رنگ‌تر شده و به اندازهٔ گفت و گو های عاشقانهٔ مرد و زن اصلی سریال، شاهد فساد جنسی مردان و زنان با یکدیگر هستیم.

اقتباس از آثار فانتزی در سینما معمولا با مشکل روایت‌گری روبه‌روست. فیلم هایی مثل تلماسه مبتلا به آسیب های جدی در فیلمنامه هستند. اما فیلمساز سعی می‌کند این نقائص را با جلوه های ویژهٔ جذاب پوشش دهد. در سریال سایه و استخوان نیز جلوه های ویژه کاری نمی‌کند و اوج قسمت های اول که نشان دادن قدرت نور از آلینا استارکوف است، ضعیف ساخته شده است. به هر حال اثر فارغ از نقص های فرمی که خصوصا از جهت فیلمنامهٔ آشفته در اواخر فصل اول و تمام فصل دوم، رنج بسیاری می‌برد، مطالبی را مدعی‌ست که نیاز به نقد و بررسی دارد.

ژنرال کیریگان با قدرت سیاهش، در چشم به هم زدنی یک شهر را نابود می‌کند. سوال اینجاست که چرا همیشه از این قدرت استفاده نکرده و همیشه نیازمند لشکری دست و پاچلفتی است و در پایان هم به راحتی کشته می‌شود؟!

خلاصۀ داستان سریال سایه و استخوان

داستان سریال سایه و استخوان در جهانی خیالی روایت می‌شود که به دو قطب «تاریکی» و «روشنایی» تقسیم شده. همواره جنگی میان این دو سرزمین وجود دارد. موجودات شیطانی دنیای تاریکی به شکار انسان‌های بی‌پناه می‌پردازند و سالیان زیادی است انسان‌ها با دستان خالی در برابر این موجودات ایستادگی می‌کنند. تا اینکه یک روز، دختری به اسم «آلینا استارکوف» متوجه نیروی قدرتمندی که در وجودش نهفته  می‌شود. حال، سرنوشت بشر و این جنگ طولانی میان تاریکی و روشنایی در دستان اوست.

موجودات تاریکی از سدی سیاه به نام ریفت(Rift) خارج می‌شوند و همین سد باعث شده است مناطق شرقی و غربی آن که قبلا تحت یک حکومت بوده، امروز تحت دو حکومت اداره شده و به دلیل تعارض منافع، با هم در جنگ به سر ببرند. این سد می تواند به سد ذوالقرنین اشاره داشته باشد. آلینا با قدرت نور، قصد دارد ریفت را که منشأ تاریکی است نابود کند. در پایان نیز با کشتن ژنرال کیریگان که منشأ تاریکی است موفق به این کار شده و سریال خاتمه می‌یابد.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

فولد یا سدی سیاه که تمام قهرمانان فیلم درصدد نابودی آن هستند و در پایان هم نابود می‌شود. اما این تازه اول ماجرا بوده و آلینا به عنوان قدیس نور، در پایان سریال تبدیل به موجودی کامل و البته شیطانی و سیاه می‌شود

۱.جدال خیر و شر

جهان سریال سایه و استخوان، مبتنی بر تعارض بین قدرت های سفید و سیاه است. هر چند قدرت سیاه که در اختیار جنرال کیریگان قرار دارد به خاطر شخصیت‌پردازی بهتر و عمق شخصیتی که نسبت به استارکوف به عنوان قطب سفید ماجرا دارد، مطمئنا جذاب‌تر جلوه می‌کند.

قدرت های سفید جادوگر نیستند و جادوگری در دیالوگ های فیلم عملی قبیح است. اما قدرت سیاه با مداخلهٔ جادوگری رشد کرده و در اثر جادوگری در قطب سیاه قرار دارد. هر چند گفته شد که قطب سیاه بدلیل شخصیت پردازی و بازی بهتر، جذابیت بیشتری برای مخاطب خواهد داشت.

این جدال تا پایان سریال و کشته شدن کاپیتان کیریگان ادامه دارد. اما کاپیتان به عنوان قطب سیاه ماجرا، دائما به دنبال جذب آلینا و اتحاد با وی است که ما دلیل آن را نمی‌فهمیم. آلینا هم نمی‌خواهد با وی همراه باشد.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه
دانش ممنوعه همان جادوگری از نوع ایجاد شیئ جدید است‌

۲.قدیس/منجیِ زن

آلینا استارکوف وقتی به قدرت خود پی می‌برد، به عنوان تنها احضارکنندهٔ خورشید، قدیس نامیده می‌شود. گویا قبلا هم قدیس هایی وجود داشتند و آلینا قدیس حال حاضر است. در سکانس های مختلفی الینا قدیس خطاب می‌شود و علاوه بر کار های خارق‌العاده، در اواخر سریال مرده زنده می‌کند!

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه
نقاشی قدیس ها که در کنار آلینا، اشاره به قداست وی دارد. دختری که هیچ قید و بند دینی ندارد و به کمک عده‌ای همجنس‌باز به قدرت می‌رسد

منجی مونث که به خدا متصل نیست و قدرت خود را از جایی دیگر (مثلا جادو) می‌گیرد، از مضامین مورد توجه آثار جدید هالیوود بوده و در سریال هایی مثل ونزدی، استرنجر تینگز، وی فور وندتا، دلیر، موانا و… شاهد شخصیت‌پردازی مشابه با سایه و استخوان، هستیم.

ماجرای منجی مونث و غیر الهی، ریشه در بعضی فرقه های معنوی و البته شیطانی دارد. چنانچه در بعضی از این فرقه ها که اتفاقا شهرت زیادی هم دارند، توصیه شده است که در پرستش خدایان، بیشتر بر روی تمرکز خدای مونث تاکید کنند تا خدای مذکر. (منبع)

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

آیین های دینی و اشاره به قدیسان قدیسان در اثر حکم خدایان را دارند، خدایانی انسان‌گونه و محدود

در سریال سایه و استخوان هم شاهد منجی مونث هستیم تا برای چندمین بار، نگاه آخرالزمانی و منجی‌گرایانه در ادیان ابراهیمی تخریب شده و نگاهی اسطوره‌ای و پاگانی (مشرکانه) به آخرالزمان ترویج شود.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

اشارات مکرر به منجی بودن آلینا

اینکه اثر جادوگری را قبیح می‌داند نیز نکته‌ای دارد. جادوگری انواع و اقسام فراوانی داشته و بخشی از آن پیرامون تغییر در همین جهان و نه ایجاد موجودات جدید است. معمولا کیمیاگران چنین ادعایی دارند که عناصر موجود را تبدیل به عنصری دیگر کرده و به دنبال خلق جدیدی نیستند.

در اثر هم این شاخه از جادوگری کیمیاگرانه به قدیس آلینا استارکوف نسبت داده شده و جادویی که به خلق موجودات جدید منجر می‌شود، به عهدهٔ ژنرال کیریگان و قطب سیاه ماجراست. پس اثر ضد جادو نیست، بلکه شاخه‌ای از جادو را مورد انتقاد قرار داده و رقیب آن را شاخه‌ای دیگر معرفی می‌کند.

اشاره به تفاوت قدرت گریشا ها و جادوگری ممنوعه

اساسا تفاوت جادوگری با معجزه و کرامت در نیت پشت عمل و منشا آن است. به صورت کلی، اگر کسی با شیاطین متصل شده یا با قدرت نفس خود، کاری منفی و شیطانی که خارق عادت است را انجام دهد، مصداق جادوگر است. در سریال سایه و استخوان، خدایی در کار نیست و گویا این قدرت ها مادرزادی در افراد وجود دارد.
از طرفی پایان سریال نیز اشاره به کشیده شدن آلینا به تاریکی دارد، مطلبی که در آخرین جملات ژنرال نیز بیان شد.

به همین علت، کلیسا یا اماکن مقدس در سریال ربطی به ادیان الهی نداشته و اثر بدنبال ارائهٔ الگویی مشرکانه برای شناخت هستی و منجی است.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

قدیس ها نیز اومانیستی تعریف می‌شوند و در سریال هم واقعا الینا نمی‌تواند خوشبختی حقیقی را برای مردم به ارمغان بیاورد. درواقع آثار فانتزی جدید در عین به تصویر کشیدن ماوراء، اومانیستی و این دنیایی هستند. غافل از اینکه تک تک موجودات جهان ذاتا به موجود بی‌نهایت وابسته و متصل بوده و اینکه قدیس/خدا به من توجهی ندارد، در ادیان توحیدی بی‌معنی است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از سریال سایه و استخوان

سریال سایه و استخوان ملغمه‌ای از شعار های شیطان‌گرایان امروزی است. تبلیغ همجنس‌گرایی که در تمام ادیان عملی شیطانی بوده و ریشه در تعالیم شیطان‌گرایان دارد (منبع) در کنار ارائهٔ منجی مونث و بی‌خدا، دقیقا همان چیزی است که غرب ترانس‌مدرن(اعتقاد به معنویت و ماورای غیر الهی) بدنبال گسترش آن از حیث فلسفی و عملی می‌باشد.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه
اشاره به مرده زنده کردن و قدیس بودن آلینا

تمام اثر به دنبال نشان دادن قدرت گریشا ها به عنوان لشکر دوم است. کسانی که قدرتی جادویی دارند و ابزار های جنگی جدید را به راحتی به چالش می‌کشند. از طرفی ژنرال کیریگان بدلیل دارا بودن قدرت سایه و تاریکی، بایستی قطب شر ماجرا باشد، هر چند شری جذاب برای مخاطب. در پایان سریال می‌بینیم که آلینا قدرت سیاهی را نیز بدست آوردن و گویا دیگر فقط احضارکنندهٔ خورشید نبوده و سیاه و سفید، توأمان است. درواقع منجی مونث هم در پایان به قدرتی شیطانی رسیده و البته بدلیل لغو شدن سریال نمی‌دانیم که در عاقبت آلینا هم پا جای پای کیریگان می‌گذارد یا خیر.

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه

نقد سریال سایه و استخوان (Shadow and Bone)؛ منجی مونث و قدیسی خداگونه
جملات پایانی ژنرال که در پایان سریال تایید شد و ظاهرا قرار بود در فصل سوم الینا به عنوان هیولا و قدیس همزمان جهان را اداره کند

به صورت کلی، سریال سایه و استخوان ترسیم‌گر جهانی مشرکانه است که قدیسان در شرق و غرب جهان به عنوان انسان/خدا، مستحق حکومت بر انسان های معمولی و غیر جادوگر هستند. همان کلیشهٔ معروف هری پاتری که قدرت جادوست و چیزی به نام خدا، قدرت الهی یا پیامبر وجود ندارد.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

  1. به شما بابت نقد این سریال خسته نباشید میگم.
    حالا که به تازگی نسخه باکیفیت فیلم جنجالی Civil War عرضه شده، منتظر نقد شما برای این فیلم هم هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *